به گزارش تحریریه، روز یکشنبه رسانههای عبری خبر دادند که جلسات محاکمه نتانیاهو، به دلیل نگرانیهای امنیتی لغو شده و در هفته جاری برگزار نمیشود.
دادگاه این تصمیم را پس از جلسه محرمانه قضات با داوید بارنئا رئیس موساد و شلومی بیندر رئیس اطلاعات ارتش (آمان) و ارائه گزارش آژانسهای امنیتی درباره امنیت ملی در پرتو تحولات احتمالی منطقهای اتخاذ کرد.
از جمله عوامل موثر (و درواقع شاید موثرترین آنها) بر تصمیم قضات دادگاه این بوده است که دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده دیشب در پلتفرم تروثسوشال متنی نوشت که به زعم بسیاری از رسانهها و تحلیلگران اسرائیلی، «دخالت بیسابقه» آمریکا در امور داخلی اسرائیل بوده است.
در پیام مهم ترامپ، نتانیاهو به عنوان «قهرمان جنگ» و کسی که اسرائیل را با آمریکا در حمله به تأسیسات هستهای ایران و رفع این تهدید همراه کرد، مورد ستایش قرار گرفته بود.
ترامپ صراحتاً دادگاهی کردن نتانیاهو را یک صحنهسازی سیاسی دانست؛ درست مشابه صحنهسازیهایی که برای خود او در ایالات متحده ترتیب داده بودند و از این رو «مضحکه دادگاه» را خطایی دانست که از جمله به مذاکرات با ایران و حماس آسیب خواهد زد.
ترامپ صراحتاً تهدید کرد که اگر محاکمه نتانیاهو در این مقطع انجام شود، آمریکا این وضعیت را تحمل نخواهد کرد و آمریکا نسبت به اختصاص میلیاردها دلاری که سالانه صرف حمایت و حفاظت از اسرائیل میکند، تجدید نظر خواهد کرد.
او صریحاً به دادگاه هشدار داد: «بیبی کار بزرگی در دست انجام دارد! مانع او نشوید!»
متعاقباً نتانیاهو نیز در پلتفرم ایکس، از ترامپ قدردانی کرد و نوشت: «ما در کنار هم، میتوانیم بار دیگر به خاورمیانه عظمت ببخشیم!» و به روشنی آشکار کرد که اقدامات ترامپ عملاً سودای «تغییر نقشه خاورمیانه» را در این جنایتکار جنگی تقویت کرده است.
اگرچه اغلب گمانهزنیها نسبت به حوادث احتمالی که زمینهساز به تعویق افتادن محاکمه نتانیاهو شده، تا این لحظه بر موضوع مذاکرات اسرائیل و حماس و آزادسازی اسرا متمرکز بوده است، اما این مذاکرات به هیچ نقطه عطفی نرسیده و عمدتاً در سطح میانجیگران یعنی نمایندگان قطر و مصر با ایالات متحده و شخص ویتکاف باقی مانده است.
حماس نیز در بیانیهای اعلام کرد که به هیچوجه توافق آتشبسی در دسترس نیست.
چنان که در پیام ترامپ هم به وضوح آمده، دادگاهی شدن نتانیاهو بر «مذاکرات با ایران» نیز اثر خواهد گذاشت.
آن هم در شرایطی که از سمت ایران هیچ اعلام رسمی مبنی بر ادامه مذاکرات با آمریکا مطرح نشده، و تنها ترامپ و نماینده او ویتکاف در خصوص از سرگیری مذاکرات در هفته آتی اظهارنظراتی کردهاند.
البته رسانههای جریان اصلی که در خدمت روایتسازی از منظر ایالات متحده هستند نیز، به انواع اخبار تأییدنشده و شایعات دامن میزنند تا فشار روانی بر تهران افزایش یابد. فشاری که از درون ایران نیز، از سمت جریانهای مشخصی برای بازگرداندن ایران به میز مذاکره، پمپاژ میشود.
از پیروزیهای تاکتیکی تا دستاوردهای راهبردی
ترامپ در پیام حمایتی خود از نتانیاهو، به کار بزرگی اشاره میکند که نتانیاهو در دست انجام دارد. با توجه به شواهد میتوان حدسهایی در این باره زد. مشخصاً هرآنچه که در جریان است، به موضوع عادیسازی روابط رژیم اسرائیل با محور سوریه و لبنان از یک سو، و مهار مثلث ایران (حزبالله)، غزه و یمن از سوی دیگر بازمیگردد:
🔸لبنان
رژیم اسرائیل درصدد عادیسازی روابط با دولت لبنان است و از جمله مهمترین شرایط تحقق این عادیسازی، خلع سلاح حزبالله تا اواسط ماه جاری است؛ امری که تقریباً غیرممکن است.
تضعیف بیشتر حزبالله در لبنان از طریق تقویت توافقنامهای که اسرائیل با دولت لبنان دارد، یک دستور کار جدی برای رژیم اسرائیل است. اسرائیل با پافشاری بر «بند سرّی ایران»، درصدد است که هم سیطره نظامی خود را بر لبنان افزایش دهد و هم تنگناهای بیشتری با همدستی دولت لبنان برای حزبالله ایجاد کند و مانع دسترسی حزب به تسلیحات و امکانات نظامی، برای بازسازی ساختار خود شود، تا در صورت ورود اسرائیل به دور دوم حمله نظامی به ایران، از ناحیه حزبالله احساس خطر نکند.
🔸سوریه
در موضوع سوریه نیز روند عادیسازی با سرعت بیشتری در حال طی شدن است. روز گذشته کاخ سفید اعلام کرد که ترامپ، با امضای فرمانی اجرایی، به تحریمهای سوریه که از سال ۲۰۰۴ اعمال شده بود، پایان داد.
اگرچه لغو تحریمها به عنوان مشوّق، برای تسریع فرآیند عادیسازی روابط اسرائیل با سوریه انجام شده، اما عادیسازی به نحو اکمل، منوط به تحقق توافقی امنیتی میان اسرائیل و سوریه خواهد بود که به نقل از رسانههای رژیم اسرائیل، احتمالاً شامل موارد زیر خواهد بود:
- بهروزرسانی توافق آتشبس (۱۹۷۴) در جولان و به رسمیت شناختن بلندیهای جولان از سوی دمشق به عنوان خاک اسرائیل.
- هماهنگی امنیتیاطلاعاتی میان سوریه و اسرائیل علیه ایران و حزبالله لبنان، با ادعای تلاشهای ایران و حزبالله برای ایجاد هستههایی در جنوب سوریه.
- بهرسمیتشناختن مزارع شبعا توسط اسرائیل بهعنوان بخشی از خاک سوریه.
- احتمال رسیدن به توافقی سهجانبه در خصوص آبهای حوض الیرموک که اردن را نیز دربر گیرد.
🔸غزه
علیرغم ادعاهای ترامپ مبنی بر قریبالوقوع بودن آتشبس میان حماس و رژیم اسرائیل، جنبش حماس طی بیانیهای صراحتاّ شروط نسبت داده شده از سوی برخی رسانهها به حماس برای توافق آتشبس با رژیم صهیونیستی و تبادل اسرا را تکذیب کرد.
نیروهای مقاومت فلسطین پس از بیست ماه همچنان در حال نبرد با ارتش رژیم اسرائیل در غزه هستند.
تابآوری مردم اسرائیل در قبال مسأله اسرای اسرائیلی، فاکتور مهمی بوده که به نتانیاهو فرصت بیپایانی برای ادامه نسلکشی و جنگ در غزه را داده است.
باید دید هفته آینده که نتانیاهو به دیدار ترامپ میرود، چه خواهد شد. چنان که گفته میشود مسأله آتشبس در غزه، از موضوعات محوری این دیدار خواهد بود،
🔸یمن
خارج کردن یمن از دور و پایان دادن به تهدیدات مستمر مقاومت یمن که پس از هفتم اکتبر بیوقفه سرزمینهای اشغالی را هدف گرفته و نیز به لحاظ امنیت اقتصادی، ضربات جدی متوجه اسرائیل و حامیان آن در آبراههای تحت سیطره خود کرده، برای رژیم کلیدی است.
اسرائیل طرحهایی مد نظر داشته که با ترکیبی از حملات هوایی، دریایی و نیز شبیخون زمینی به یمن —که به طور قطع با همکاری دولتهای غربی و برخی دول عربی (به ویژه امارات) عملیاتی خواهد شد، سازمان رزم یمن را در هم بکوبد تا در صورت هرگونه رویارویی مجدد با ایران، عملا یکی از مهمترین بازوهای مقاومت که پیشبینی میشود در حمایت از ایران اقداماتی را انجام دهد، پیشاپیش از صحنه حذف یا بینهایت ضعیف شده باشد.
اما تا امروز یمن ثابت کرده است که فراتر از پیشبینیها عمل میکند و رژیم اسرائیل نیز باید به جنگ هفت ساله یمن دقیقتر نگاه کند و از سناریوهای تخیلی بپرهیزد.
🔸ایران
این موضوع که رژیم اسرائیل به دنبال دور دومی از حملات متجاوزانه به خاک ایران است، در تحلیلهای جاری وزن قابل توجهی دارد. نه فقط به این خاطر که رژیم اسرائیل (و نیز ایالات متحده) تا جایی پایبند به آتشبس میمانند که به سودشان باشد؛ بلکه به این دلیل روشن که گزارشهای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی ایالات متحده و اسرائیل چنان ضدّونقیضاند که بعضاً ادعا میکنند در حمله اول، مینیمم اهداف تعیینشده به دست نیامده است.
وزیر جنگ رژیم اسرائیل نیز از ادامه حملات متجاوزانه اسرائیل به حریم ایران سخن گفته و به صراحت مدعی شده است که اسرائیل به هیچوجه فرصت تاریخی سیطره بر آسمان ایران و کریدور هوایی به دست آمده بر فراز ایران را از دست نخواهد داد.
اما انجام عملیات نظامی علیه ایران برای بار دوم چندان کار آسانی نیست و به مقدماتی نیاز دارد که بعید است ظرف هفته جاری فراهم شود.
از هفته گذشته تا کنون چند صد تن سلاح و تجهیزات از سوی ایالات متحده و اروپا به اسرائیل ارسال شده است. اگرچه این شرط لازم برای تعرض مجدد است، اما شرط کافی نیست.
به نظر نمیرسد همراه کردن دوباره ایالات متحده چندان دشوار باشد. هدف امریکا از حمله نخست یک نوع قدرتنمایی برای نشاندن ایران پای میز تسلیم و سازش بود. با عدم تحقق این هدف، و نیز وفق گزارشهای سازمانهای امنیتی-اطلاعاتی آمریکا مبنی بر این که صدمات بر فردو جبرانناپذیر نبوده، آمریکا هم انگیزه کافی برای همکاری دوباره با اسرائیل برای حمله دوم به ایران را خواهد داشت.
اما ممکن است پیش از تصمیم نهایی برای حملهی مجدد، آمریکا ترجبح بدهد که تروئیکای اروپایی با شمشیر مکانیزم ماشه وارد صحنه شود و ایران را به نرمش و سازش وادار کند.
از طرف دیگر اما، فرصت دادن به ایران برای بررسی و ترمیم نقاط ضعف خود، چه در سطح پدافندی و چه ایجاد تغییرات راهبردی در حوزه آفندی، به هیچوجه مطلوب اسرائیل نیست. لذا موج دوم ممکن است به صورت اجرای سناریویی هیبریدی بدون همراهی آمریکا و با استفاده از ظرفیتهایی که رژیم اسرائیل در نبردهای غیرمتقارن دارد به وقوع بپیوندد.
با وجود همهی تردیدها، این موج دوم اگر عملیاتی شود، چند ویژگی خواهد داشت:
- عملیات به حملات هوایی صِرف خلاصه نمیشود.
- عملیات تخریبی خواهد بود و رژیم شدت صدمات را بالا خواهد برد.
- تمرکز بر تأسیسات و پروژههای نظامی، به ویژه موشکی افزایش چشمگیر خواهد داشت.
- در ردههای میانی نظامی، انتظامی و امنیتی ایران اقداماتی انجام خواهد داد که به گسترش کانونهای بیثباتی و آشوبها بیانجامد.
- از عملیاتهای ایذایی در چارچوب اقدامات تروریستی که منجر به جهش نارضایتیهای عمومی و استیصال مردم شود، بهره خواهد برد.
در مقابل ایران نیز همچنان کارتهای معتبر و قابل توجهی دارد که هنوز بازی نکرده است.
اما میل بیرویه و مهارناپذیری در بخشهایی از حاکمیت ایران به از سرگیری مذاکرات در همان چارچوب سابق وجود دارد که این خود اعلام ضعف به مثابه یک خطای راهبردی است؛ آن هم در شرایطی که ایران باید درصدد ترمیم بازدارندگی لطمهدیده خود باشد و حتی اگر هدف خریدن وقت باشد، عبور از خطوط قرمز مطلقا نباید به رخدادی عادی بدل شود.
این درحالی است که آنچه توان ایران را در مقابل رژیم تا مغز استخوان مسلّح و تحتالحمایه بلوک غرب، افزایش میدهد، قدرت غیرقابل پیشبینی بودن و بازگشت به راهبردهای غیرمتقارنی است که در انجام آن ایران اگر از اسرائیل مجرّبتر و آبدیدهتر نباشد، یقیناً ضعیفتر نخواهد بود.
پایان/
نظر شما